گاهی باخودم میگویم
کاش عقب مانده بودم
آنوقت اگر چیزی می خواستم زود برایم فراهم می کردند
نمی گفتند خودت برو کار کن و نون خودت رو خودت در آور
دیگران نگران حرف زدم نبودم
هر چه را می خواستم به زبان می آوردم
کسی هم دلگیر نمی شد
می گفتند اشکال ندارد بیمار است
نگران زندگی آینده ام نبودم
نه دنبال دختر پاکی می گشتم
نه منتظر آمدن مردی با اسب سفید بودم
آزادانه زندگی می کردم
نه گشت ارشاد به خاطر مانتو کوتاهم مرا میگرفت
نه به خاطر قدم زدن شب داد بازداشتگاه بودم
دیگر لازم نبود به خاطر داشتن مزاحم تلفنی خطم را عوض کنم
چون اگر پاسخ اش را میدادم دیگر به من زنگ نمی زد
و زیباتر این است که زمانی که می مردم به بهشت می رفتم
زیرا می گویند چون این دسته آدم ها در زمین به راحتی زندگی نمی کنند
به بهشت می روند
و نمی دانند که من بهترین زندگی را داشتم و آخر هم به بهشت میروم
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1